در ترک عشق است و کماکان درد دارد
هرچه جنون خوش بود، جبران درد دارد

یکریز می‌گفتند درمان دارد این درد
اما نمی‌گفتند درمان، درد دارد

هر روز قوتِ لایموتش ـ شُکرـ جور است
در دست اندوه و به دامان درد دارد

هر چوب‌خطی سوزنی بر طاقت اوست
همدردی تقویم زندان درد دارد

وقتی که تنهایی همان زندان چه بهتر
دوری در آزادی دو چندان درد دارد

بی‌همقدم باشی هوا هم خوب باشد
مثل تگرگ آن وقت باران درد دارد

اصلا حساب درد دوری را نمی‌کرد
وقتی به عشقش گفت وجدان‌ـدرد دارد

هب لی کمال الانقطاع» اما خدایا!
اینگونه دل کندن به قرآن درد دارد!
انسیه سادات هاشمی 
پی شعر ؛
مناجات شعبانیه و من و این بیت آخر .و یه بغض به اندازه هزار سال دوست داشتنش .!
من تمام عمرم دوستت داشتم .
حتی .خیلی قبل تر از آن .
نمیدانم کجای این تاریخ باید دنبالت بگردم .
اما میدانم تو هم در گوشه ای دنبال دوست داشتنم میگردی .
من به تو میرسم یا تو به من .
یا این جنون باید به پایان برسد ؟؟؟
هرچه هست .تقدیرش را سپرده ام به صاحب نامم .
به امید روزهای با تو .!


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها