امشب یه جوری گلوم درد میکنه که جدم رو جلو چشمم به تصویر کشیده.

.۲ تا ویتامین cفرستادم کمک گلبول های سفیدم.حالا ببینم چی میشه.بابا گفت اگه حالم بد بشه همین امشب باید بریم بیمارستانی درمانگاهی جایی.به خاطر آبجی میگه.حالا من آبجی رو ۴ هزار ساله ندیدمااااا.کلا یه بار اومد مسجد.ختم مادر بزرگ .میترسن آنفولانزا بگیره!

قرنطینه شدم باز .و با دوست ایرانی خارجیم چت میکنم.ینی ایرانیه اما خارجی حرف میزنه .منم برای جلوگیری از فراموشی زبان هر شب دو ساعت باهاش چت میکنم.آخرشم بیچاره خوابش میبره از بس من چرت و پرت میگم.

شما چطورید؟خوبید به امید پروردگار؟

حس ناسیونالیستیم امروز از بس گل کرده.از کلیم و بیدل و صائب و اقبال و سعدی و حافظ گذشتم.امروز رو شاهنامه میخونم.خخخخخ جدیااااا!

یاد شاهنامه خوانیای قدیم بخیر.جزوه المپیاد.هعی.

.

گلووووم.

خودم میدونم مال هوای به شدت آلوده و بغض و گریه های فرو خورده و ایناس ‌

ولی بابا اینا ول کن نیستن.

.

در فکر یه حرکت یهوییم.

حالا میگم بعدا.چی!

_جمله بندی روووو!_

.

 


طامات
لغت‌نامه دهخدا
طامات . [ طام ْ ما ] (ع اِ) اقوال پراکنده . (برهان ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ). سخن از چپ و راست ، یعنی قول پراکنده و شیادانه : _من شیادم؟_
به طامات مجلس بیاراستم 
پس آنگه ز حق مغفرت خواستم .
سعدی.


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها