تا حالا شده تو خونه نشسته باشین و یهو یه چیز شکستنی بدون دخالت هیچ کس جلو چشمتون پودر شه و بریزه زمین؟

اینجور مواقع ماتی میگه چشم بد دور !خورد فلان چیز!

_بماند که این دو سه روز بدجور از دست ماتی شکارم .چون یه کمک ریز به من نمیده .و نشسته به گوشه و از دست پخت و ترتیب خونه و نمک فلفل غذا و دم نکشیدن چایی گله میکنه .!و بد تر کارارو میریزه رو سر من.و لحاف تشکشو آورده براش ملافه بدوزم.!و جارو داده دستم که که برگای تو حیاط رو هم جارو کنم!و سر ساعت ۶و نیم صبحونه باید با نون داغ تو سفره باشه و.اوپس!_

حالا اینا بماند .مشغول چیدن میز بودم که ناگهان بشقاب تو دستم بدون هیچ دلیل منطقی و تغییر دما و برخورد با جسم محکمی هزااااارررررر تیکه شد.و صداااای مهیبی ازش بلند شد.خدا رو شکر لنز چشمم نبود و عینک داشتم .چون یه تیکه از شیشه ها محکم خورد به شیشه عینکم.!

تا توی ماشین ظرفشویی و ماشین لباس شویی که درشون باز بود هم پرید تیکه هاش .!حتی تو سینک.

شگفتا

فقط ناس و فلق میخوندم که یا خدا این چشم کی بووووود؟

اگه میزد به قلبم چی؟

یا کمرم!یا مغزم.؟

دیگه سریع جارو برقی آوردم پودر شده بشقابو از رو زمین جمع کردم.اومدم دیدم تو پذیراییم خورده شیشه اس.!خدااااونداااا.خودم به خودت سپردم!

چه چشم بد بود و چه نبود!


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها