یکی از استادام دوستِ "فرزند "خالمه .حالا استاد یه درس احمقانه .بیخود !همش پسر خاله ام میگه استادتون فلان .استادتون بیسار .!هی میگه سر کلاس فلانی نروها .‌!اتفاقا دیروز با فلانی بودم .فلانی گفت .فلان!

خالم هم گفت اتفاقا استادتون دیروز اومد ناهار خونمون.آبگوشت داشتیم و اینا.!

امروز استاد محترم تو گروه پیام داده که هفته دیگه نیاید کلاس.میگم حتما خونه خاله صدیقه دعوته .

مامان یه جوری بهم چشم غره رفت که تا دو ساعت فقط گلهای قالی رو میشمردم!.خدا نکنه یه کس و کاریمون با فامیلامون آشنا درآد .!


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها